Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آنا»
2024-05-01@09:35:15 GMT

چیستی علم و تقسیم‌بندی‌های موجود درباره‌ تاریخ آغاز آن

تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۷۴۰۲۵

به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، درباره چیستی علم، منشأ آن و تقسیم‌بندی‌های موجود درباره تاریخ آغاز علم چه می‌دانیم؟ اگر بخواهیم به پرسش تاریخ آغاز علم پاسخ دهیم، باید به فرضیه‌ها و نظریه‌های موجود توجه کنیم و با استدلال‌های دقیق به بررسی هر یک از آنها بپردازیم. از این روست که باید ویژگی‌های علم استخراج شود و بر اساس آن ویژگی‌ها، تاریخ را مورد مداقه قرار دهیم تا به این نتیجه برسیم که آیا زمان خاصی را به‌عنوان نقطه‌ عطف شکل‌گیری علم می‌توان در نظر گرفت یا خیر؟

در این گزارش تلاش خواهیم کرد با پرسش از چیستی علم نظریات برخی از اساتید این حوزه را به کمک بگیریم و به واکاوی چیستی علم و سرچشمه‌های تاریخ علم بپردازیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

* منشأ علم/ از بین‌النهرین تا یونان باستان

به راستی نخستین علم ایجادشده توسط بشر چه علمی بوده است؟ به زبانی ساده منظور از علم، مطالعه هدفمند و هوشمندانه موضوعی خاص است. اگر از این منظر به علوم نگاه کنیم، به نظر می‌رسد باید ستاره‌شناسی را قدیمی‌ترین دانش بشری به حساب آورد، زیرا اولین مشاهدات آسمان و ستاره‌ها و سیارات و سایر اجرام آسمانی توسط اجداد اولیه انسان انجام‌شده است. قدیمی‌ترین شواهد تاریخی از علم ستاره‌شناسی که در آن تلاش شده است اجرام آسمانی اندازه‌گیری شوند. این دانش بعد‌ها توسط چینی‌ها ادامه یافته و ما می‌دانیم که رصد سماوات و ستارگان در تمدن‌های باستانی بابل، یونان و چین به‌طورجدی و هدفمند انجام می‌شده است.

با آنکه پیدایش فلسفه و علم در یونان تحولی اساسی در تاریخ علم و اندیشه محسوب می‌شود، امروزه می‌دانیم که آن رویداد در واقع نه آغاز بلکه میانه‌ ماجرای علم بوده است

عموما آغاز علوم و فلسفه را در حدود شش قرن پیش از میلاد در یونان باستان می‌دانند. با آنکه پیدایش فلسفه و علم در یونان تحولی اساسی در تاریخ علم و اندیشه محسوب می‌شود، امروزه می‌دانیم که آن رویداد در واقع نه آغاز بلکه میانه‌ ماجرای علم بوده است.

چنانکه جورج سارتون، مورخ شهیر علم، معتقد است که «تطور کاملی که به منزله‌ سپیده‌دمِ قبل از طلوع علم است، بایستی ده‌ها هزار سال طول کشیده باشد.  قبل از میلاد مسیح، بطور قطع این تکامل در دو سرزمین، یعنی بین‌النهرین و مصر، و به احتمال قوی در دو سرزمین دیگر هم، یعنی هندوستان و چین، به درجه‌ی کمال رسیده بود».

بدین‌ترتیب، سارتون در اهمیت شرق در پیدایش فرهنگ و تمدن می‌نویسد: «در آن زمان مردم بین‌النهرین و مصر به درجه‌ای از فرهنگ رسیده و علاوه‌بر خط، بر مقداری از ریاضیات و نجوم و طب دست یافته بودند. بنا بر آنچه گفته شد، مسلم است که خورشید تمدن از مشرق طلوع کرده است… هیچ جای تردید نیست که نخستین اصول علمی از مشرق‌زمین برخاسته است. شاید نتوان درباره‌ چین و هندوستان با قطعیت ادعایی کرد، اما آنچه درباره‌ بین‌النهرین و مصر گفته می‌شود بر مبانی بسیار محکم استوار است».

یونانیان خود معتقد بودند که خاستگاه ریاضیات مصر و بین‌النهرین است. هردوت (قرن پنجم قبل از میلاد) روایت می‌کند که فیثاغورث به مصر سفر کرد و در آنجا کاهنان مصری وی را با اسرار ریاضیات آشنا ساختند. همچنین از نظر محققین «علم نجوم یونانی به مقدار بسیار زیاد تحت تاثیر نجوم بابلی بود و در عین‌حال نشانه‌های بسیاری از نجوم مصری در آن دیده می‌شود».

برخی نویسندگان برآنند که خاورمیانه قریب به ده هزار سال پیش یا زودتر منشأ پیدایش علم بوده است. دامپی‌یر نیز منشأ تمدن نخستین را در چین، بین‌النهرین، هند و مصر می‌داند.

* از جوامع ابتدایی تا جهان مدرن

با این همه حسین ابولحسن تنهایی در کتاب جامعه‌شناسی نظری درباره منشأ علم معتقدند: اگر علم را به‌عنوان ساینس (science) یعنی دستاوردی بر اساس تجربه و فرود به زمین در نظر بگیریم، مقوله‌ای مربوط به سده‌های جدید (قرون ۱۹ به بعد) است که از این زمان، هم گسترش و هم پیچیدگی بیشتری یافته است. اما ایشان در مقابل این تفکر اثبات‌گرایانه و دیدگاه خطی گروهی از اندیشمندان، بر این باور هستند که علم با زایش بشر به وجود آمده است.

از نظر هدی مصباحی مقدم در علم جامعه‌شناسی بر اساس نگاه پویاشناسانه افرادی مثل کنت، دورکهیم، وبر و مورگان از جمله اندیشمندانی هستند که معتقدند علم امری جدید و محصول تمدن غرب است. بر اساس این دیدگاه، جوامع غربی، جوامعی متمدن و علمی هستند و در مقابل، جوامع شرقی نیز جوامعی عقب‌مانده و خرافی به نظر می‌رسند.

از نظر مصباحی مقدم این تفکر در تاریخ علم از طرف برخی اندیشمندان معاصرتر به تقسیم‌بندی دیگری دست یافت: تقسیم تاریخ علم به دو دوره که یک دوره، دوره فکر و فلسفه و دوره دیگر، دوره علم بوده است. دوره فکر و فلسفه خاص جوامع ابتدایی است که دیدگاه مسلط بر آن جوامع دیدگاهی مبتدی در علم به شمار می‌رود که آن را با اطلاعات یا دانش (knowledge) نام‌گذاری می‌کنند و علم، نگاه جدید، واقعی و حقیقی در نظر گرفته می‌شود که همراه با تجربه است و نام آن را ساینس (science) می‌گذارند. در این دیدگاه که مؤید نگاه تکامل‌گرایان به انسان مدرن و غیرمدرن است ما نمونه‌هایی از تفکر دورکهیم را می‌بینیم که جوامع را بر اساس همبستگی به ارگانیکی و مکانیکی تقسیم می‌کند.

برخی از اندشمندان معتقدند علم با بشر زاییده شده و مقوله‌ای جدید و خاص جامعه مدرن نیست

دکتر تنهایی معتقد است پیروان این دیدگاه برای اینکه ثابت کنند این هوش انسان‌ها در گذشته پایین‌تر از هوش انسان‌های امروزی است، مسیر سختی در پیش خواهند داشت. در این باره متفکران بسیاری نوشته‌اند. از مهم‌ترین آن‌ها کلود لوی اشتروس (Claude Lévi-Strauss) ‏ فیلسوف و قوم شناس فرانسوی است، که معتقد است بشرهای نخستین یا پریمیتیوها هوششان اصلا از هوش انسان امروز کمتر نبوده است. تنها تفاوت نوع جهان و گفتمانی بوده که در آن زیست می‌کردند.

* علم مقوله‌ای برای جهان مدرن

مصباحی مقدم در ادامه می‌نویسد: در مقابل این نوع تفکر، تفکرات مارکس، اسپینوزا، اریک فِرُم یا بلومر وجود دارد که معتقد هستند علم با بشر زاییده شده و مقوله‌ای جدید و خاص جامعه مدرن نیست.

از نظر ابولحسن تنهایی علم و فلسفه از ابتدای پیدایش دو امر کاملاً مجزا و متفاوت از هم بوده‌اند و استقلال این دو امر نوینی نیست. برای مثال، ارسطو در حیطه فعالیت‌هایش، بخش‌هایی را به عنوان فلسفه و بخش‌هایی را به عنوان امر علمی معرفی می‌کند که نوع نگاه و روش پژوهش در این دو شاخه کاملاً متفاوت است. با مرور زمان با توجه به تخصص‌گرایی و تقسیم‌بندی‌های اجتماعی، دانشمندان و علما حیطه‌ی فکری خود را از فلاسفه جدا کردند. این تفکیک‌یافتگی بدین معنا نیست که علم و فلسفه از هم جدا شدند، بلکه این علما بودند که از فلاسفه جدا شدند. پس از آنکه تخصص‌گرایی به وجود آمد، علما و دانشمندان مسیر فکری خود را در شاخه‌های علمی دنبال کردند که مبتنی بر تجربه است و امور خاص را بررسی می‌کند و فلاسفه در صدد پاسخگویی به پرسش‌های عام و بررسی امور عام برآمدند که شاید بتوان آن را فرامکانی و فرازمانی دانست.

مصباحی مقدم برای پرداختن به تعریف فرامکتبی علم در راستای بحث درباره فرضیه‌های تاریخ آغاز علم چنین می‌نویسد: بررسی این مواضع درباره علم از این نظر اهمیت دارد که ما باید توجه داشته باشیم نگاه به مقوله علم به‌عنوان موضوع پژوهش می‌تواند مکتبی یا فرامکتبی و تحلیلی باشد. در دیدگاه‌های مکتبی مانند نگاه اثبات‌گرایانه ما با رویکردی خطی به تاریخ علم روبرو هستیم. تقسیم‌بندی دو دوره‌ای علم و فلسفه و هر کدام را خاص یک دوره خاص زمانی دانستن نیز از همین رویکرد پیروی می‌کند. علاوه بر اینکه اثبات بنیان‌های تقسیم‌بندی خطی امری دشوار است، چنین تقسیم‌بندی‌هایی با تعیین مرز‌های زمانی مشخص و متعین در دیدگاه علمی اگر نگوییم پذیرفته نیست، باید بگوییم شیوه‌ای مسلط به شمار نمی‌رود. اما برای اینکه ویژگی‌های علم را مورد بررسی قرار دهیم باید فراتر از مکاتب و پارادایم‌ها به این موضوع پرداخته شود و نگاهی فرامکتبی یا تحلیلی به علم داشته باشیم.

۱- آزمایشی بودن علم؛ ۲- منطقی بودن علم؛ ۳- داشتن روش علمی؛ ٤- تبیین علمی. این چهار ویژگی، ورای متغیر‌های زمان و مکان، ویژگی‌های هر علمی هستند

* تعاریف دائره‌المعارفی و تعاریف اندیشمندان از علم 

ابولحسن تنهایی با نگاهی فرامکتبی به علم و پس از بررسی تعاریف دائره‌المعارفی و تعاریف اندیشمندان از علم به استخراج ویژگی‌ها مشترک می‌پردازد و در یک تحلیل عنصری به چهار ویژگی اصلی برای علم دست می‌یابد که عبارتند از: ۱- آزمایشی بودن علم؛ ۲- منطقی بودن علم؛ ۳- داشتن روش علمی؛ ٤- تبیین علمی. این چهار ویژگی، ورای متغیر‌های زمان و مکان، ویژگی‌های هر علمی هستند.

این استاد دانشگاه معتقد است: در این نکته هیچ شکی وجود ندارد که میزان، مقدار و شدت حرکت علمی از قرن نوزدهم افزایش چشمگیری نسبت به گذشته داشته است و هیچ اندیشمندان نیز این امر را انکار نکرده‌اند که توسعه‌ شاخه‌های علمی از سده‌ نوزدهم بسیار بیشتر بوده است. با این وجود، برخی اندیشمندان همچنان روی این فرضیه تأکید دارند که علم و فلسفه دو مقوله‌ی جداگانه بوده‌اند، در حال حاضر نیز جدا هستند و شارحینی که به این دو مقوله می‌پردازند بر اساس افزایش تفکیک‌یافتگیِ نظام تقسیم کار اجتماعی از هم جدا شده‌اند.

* شالوده‌های عمومی علم 

از نظر این پژوهشگر تحلیل هوسرل بر آن است که علوم فرهنگی و اجتماعی هر مشاهده‌گرِ پژوهشگر خودش می‌تواند موضوع مشاهده‌ یک پژوهشگرِ دیگر باشد؛ یعنی موضوع مورد مطالعه‌ ما در علوم انسانی و اجتماعی، اموری هستند که خودشان قابلیت درک و فهم دارند و دارای شعور هستند. این امر در علوم طبیعی اتفاق نمی‌افتد؛ در علوم طبیعی مانند فیزیک یا شیمی موضوع مطالعه چیزی است که تقریباً غیرممکن است پژوهشگر را موضوع مطالعه‌ خود قرار دهد. همه‌ این نکات که تفاوت علوم را نشان می‌دهد، در روش و فن پژوهش مشاهده می‌شود نه در روش علمی در معنای عام نه در شالوده‌های عمومی علم. بر این اساس و بر اساس نظر این پژوهشگر، شالوده‌های عمومی علم که ثابت هستند، عبارتند از:

١- فرایندی بودن شناخت؛ علم از یک نقطه شروع می‌شود و پس از طی مراحلی به پاسخی ختم می‌شود. درواقع، معرفت علمی یک معرفت ناگهانی نیست و شناختی است که مرحله به مرحله به دست می‌آید؛ یعنی امری فرایندی.
٢- تبعیت از اصل تقابل: شناخت یا معرفت زمانی پیدا می‌شود که بتوان بین هر موضوع و سایر پدیده‌ها تمایز و تفکیک قائل شد. یعنی تبعیت از اصل تقابل در به دست آوردن شناخت امری ضروری، طبیعی و اجتناب ناپذیر است؛ بنابراین میزان سازگاری بین دو پدیده‌ی متقابل می‌تواند به صورت‌های تغایر، تخالف، تضاد و تناقض نمود یابد.
۳- عینی و آزمودنی بودن: در فرایند شناخت ضروری است که تقابل‌های موجود در موضوع با رجوع به واقعیت خارجی و تجربیات عینی مورد بازبینی قرار گیرد تا درستی یا نادرستی آن از طریق انطباق آن با واقعیت عینی بررسی شود. درواقع در امور علمی که بحث تجربه اهمیت زیادی دارد و حضور پژوهشگر در میدان که با اصطلاح فرود به زمین از آن یاد می‌کنیم، به‌عنوان فاکتور‌های اصلی علم مورد توجه قرار می‌گیرند.
از منظری دیگر دکتر تنهایی در تعریفش از جامعه‌شناسی از آموزه‌های شارحینی نظیر گورویچ، کالینز، بلومر، بودُن و بوریکو و سایر نظریه‌پردازان استفاده کرده و یک تقسیم‌بندی را برای علم ارائه داده است.

اگر بخواهیم یک تعریف جامع از علم و روش علمی ارائه بدهیم، باید سراغ پارادایم فرامکتبی برویم؛ به صورتی که بشود توافق همه‌ مکاتب علمی بر اصول و شالوده‌های اصلی علم را در این تعریف جمع‌آوری کنیم

* تعریف علم و روش علمی

تنهایی معتقدند اگر بخواهیم یک تعریف جامع از علم و روش علمی ارائه بدهیم، باید سراغ پارادایم فرامکتبی برویم؛ به صورتی که بشود توافق همه‌ مکاتب علمی بر اصول و شالوده‌های اصلی علم را در این تعریف جمع‌آوری کنیم. به همین منظور لازم است که اصول این شارحین را به شیوه‌ پویاشناختی واقع‌گرایانه بشناسیم و آن را به‌عنوان اصول فرامکتبی علم مطرح کنیم. ویژگی‌ها بدین شرح هستند:

١- ویژگی‌های متقابل علم و فلسفه: یادآور تفاوت بین علم و فلسفه است؛ علم پاسخگوی مسائل خاص است که به مکان و زمان خاص مرتبط می‌شود، ولی فلسفه پاسخگوی مسائل عام است که زمان و مکان مشخص ندارند؛ بنابراین مرز میان علم و فلسفه هیچ وقت مخدوش نمی‌شود و در ضمن، علم و فلسفه در کل تاریخ، یگانگی نداشتند و پس از این نیز نخواهند داشت؛ بنابراین مرز علم و فلسفه برای اندیشمندان کاملاً شناخته‌شده است.

۲- ویژگی‌های آزمایشی علم: مجموع شرایط و خصایص آزمایش علمی که علمای قرون اخیر در همه‌ی علوم بخصوص در علم جامعه‌شناسی به آن اشاره داشتند. شرایط آزمایشی علم به منطق علمی، میدان عملیاتی پژوهش و شرایط آزمایشی تقسیم می‌شود. منطق علمی همان منطق استقرایی است که به‌عنوان منطق پذیرفته شده برای امور علمی در میان پژوهشگران مطرح است. میدان عملیاتی پژوهش درواقع همان فرود به زمین و تجربه‌ی مستقیم و بلاواسطه‌ی پژوهشگر در مکان و زمان خاص است. شرایط آزمایشی که خودش تقسیم‌بندی دارد: شرط روایی، شأن تجربی و شرط اعتبار. شرط روایی همان قابلیت اتکا و اطمینان و ثبات در اندازه‌گیری‌هاست. شأن تجربی به این نکته اشاره دارد که پژوهشگری که قصد دارد یک پژوهش علمی را آغاز کند، باید شئون آن علم یعنی تخصص و مهارت آن شاخه‌ی علمی را داشته باشد. شرط اعتبار به اندازه‌گیری آنچه را که واقعاً باید اندازه‌گیری شود، می‌پردازد و به طور خلاصه به دقت در اندازه‌گیری تأکید می‌کند.

٣- ویژگی‌های روش شناسی علم: خصایص روش‌شناسی علم و فرایند پژوهش حتماً باید سنجیده و گام به گام باشد تا بتوان گفت از خلال واقعیت‌هایی که تازه پیدا شده بتوانیم نادانسته‌ها را کشف کنیم. علم کشف قانونمندی‌های جهان است؛ از آنجا که جهان بر اساس امور منظم و قانونمند بنا شده، علم به کمک تجربه و یافته‌های گذشته این قوانین را کشف می‌کند تا بتواند ما را از ابهام به روشنی سوق دهد.

۴- ویژگی‌های تبیین علمی: تبیین علمی بیان و شرح چگونگی انجام رخداد‌ها و شرح قوانین نسبتاً پایدار تکرارپذیر عینی و روش به گونه‌ای که بتوان داده‌ها را برای هر مراجعه‌کننده معنا کرد. درواقع تبیین کردن، توضیح دادن و شرح چگونگی انجام رخداد‌ها و شرح قوانین پایدار، تکرارپذیر و عینی که هر مراجعه‌کننده‌ای مبتنی بر آن داده‌ها بتواند همین قوانین را دوباره به دست بیاورد.

انتهای پیام/

منبع: آنا

کلیدواژه: علم تاریخ علم فلسفه علم تقسیم بندی علم بوده اندازه گیری بین النهرین مصباحی مقدم جامعه شناسی علم و فلسفه تاریخ آغاز تبیین علمی چیستی علم تاریخ علم روش علمی بودن علم مقوله ای ویژگی ها بر اساس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۷۴۰۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نظریهٔ تکامل سوء تفاهمی بیش نیست

ایسنا/اصفهان یک مدرس معارف در دانشگاه گفت: این تصور که اگر نظریهٔ تکامل را بپذیریم، خلقت خدا را رد کرده‌ایم، سوء تفاهمی بیش نیست. تقابل خلقت و تکامل، تقابلی غلط است.

این جملات، بخشی از محتوای همایشی بود که در روز دوشنبه (۱۰ اردیبهشت) با عنوان «تکامل، معمای رازآلود خلقت»، توسط انجمن علمی زیست‌شناسی با همکاری سایر انجمن‌ها در دانشگاه اصفهان برگزار شد.  

ابوالحسن فیاض، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، به‌عنوان اولین سخنران این نشست بیان کرد: علم تاریخ، از زمانی که مکتوباتی وجود داشته است، شروع می‌شود و هر چیزی که به پیش از تاریخ مکتوب برگردد، مربوط باستان‌شناسی و دیرینه‌شناسی است. در وهله اول باید توجه کرد که مسئله صحیح یا غلط بودن نظریه داروین برای تاریخ‌دانان مطرح نیست. چیزی که در تاریخ به آن پرداخته شده، این است که تئوری تکامل در تاریخ ایران چگونه ورود پیدا کرده، گذشتگان ما چه واکنشی به آن نشان دادند و چرا باید به بحث تکامل در تاریخ تکامل بیندیشیم؟

او با اشاره به مواجهه سکولاران ایرانی با تئوری تکامل، بیان کرد: پیروان این دیدگاه، تقید دینی ندارند. آنان کاملاً تکامل را می‌پذیرد و با منتقدان و مخالفانش سر ستیز داشته و جزم‌اندیشانه، برخورد غیرعلمی با مسئله علمی دارند. این سکولاران که برای برنامه‌های تجدد و مدرنیزاسیون در ایران به خط‌ومشی و مرام‌نامه‌ای نیاز داشتند، نظریه تکامل را مبنا قرار داده و از آن بهره‌برداری اجتماعی و سیاسی می‌کند.

این عضو هیئت علمی دانشگاه با بیان دیدگاه دینی به تئوری تکامل، تصریح کرد: بخشی از آنان مباحث جدلی داشته و غیرتمندانه وارد شدند و به رد تئوری تکامل می‌پردازند. سیدجمال‌الدین اسدآبادی یکی از شاخص‌ترین چهره‌ها در میان آنان است. بخش دیگری از اهالی علوم دینی به صورت علمی و حتی پذیرش‌گرانه با این نظریه برخورد کردند. یکی از این عالمان، محمدرضا نجفی است که در تخت‌فولاد اصفهان مدفون است.

فیاض که معتقد است برای سکولارها، صادق و کاذب بودن تئوری تکامل اهمیتی ندارد، اظهار کرد: پروژه تجدد، از تئوری تکامل به عنوان یک پشتوانه شبهه علمی قاطعانه با اهداف سیاسی و اجتماعی استفاده می‌کند و با کسانی که اعتقادات راسخ دینی داشتند، در تنش بودند. آنان تلاش می‌کردند با مخالفت با نظم قدیم، نظم جدیدی را به وجود آوردند. آنان رویکرد سیاسی دارند و رویکرد علمی در اندیشه آنان دیده نمی‌شود.

او با طرح این پرسش که «چرا متفکران سکولار جوامع سکولار بیش از تکیه به تئوری نسبیت انیشتن و قانون جاذبه نیوتون به اندیشه داروین اقبال نشان داده‌اند؟» پاسخ داد: زیرا تئوری تکامل، ظرفیت بیشتری برای مانورهای سیاسی، مقابله با نظم قدیم و اجرای سیاست‌های متجددانه داشته است.

او با بیان اینکه مواجهه‌های دینی با نظریه تکامل هم در میان اهل سنت و شیعیان وجود داشته است، افزود: این گروه مجادله را بر مواجهه علمی ترجیح داده‌اند. در نسخه شیعی این دیدگاه‌ها بین تکامل جانوری و انسانی تمایز جدی قائل می‌شوند و تکامل جانوری را می‌پذیرند ولی در مورد تکامل انسانی احتیاط جدی دارند و معتقدند که این مسئله طبق آیات قرآن قابل اثبات نیست.

این پژوهشگر تاریخ، با معرفی پیشگامان رویکرد دینی به نظریهٔ تکامل و آثارشان، تصریح کرد: میرازتقی‌خان انصاری کاشانی کتاب «جانورنامه» را نوشته است. رساله سید جمال‌الدین اسدآبادی با عنوان «رساله رد نچریه» در همین موضوع نوشته شده است. محمد حسین شهرستانی، در کتاب «آیات بینات» نظریات داروین را نقد و رد می‌کند و محمدرضا نجفی اصفهانی که مقیم نجف بوده، کتاب «نقد فلسفه دارون» (همان داروین) را نوشته است. امام خمینی از شاگردان محمدرضا نجفی بوده و به استادش پیشنهاد داده که این کتاب را در حوزه علمیه تدریس ‌کند. کتاب این عالم دینی نشان می‌دهد که او درک جامعی از تئوری داروین داشته است. نگاه به تاریخ اندیشمندان ایرانی در طول تاریخ نشان می‌دهد در قرون قبل و پیش از داروین کسانی بودند که به نظریهٔ تکامل تدریجی اشاره کردند. در باورهای ایرانیان قدیم، انسان تکامل‌یافتۀ نسل حیوانات است. کیومرث اولین انسان و متمایز کنندهٔ بین حیوان و انسان است. قبل از او همه حیوان هستند و بعد از او انسان‌ها زاده شدند. پیش از او نسناس‌ها وجود داشتند که حیواناتی مشابه انسان بودند.

 تکامل و به روزرسانی در نظریه تکامل

در بخش دیگری از این نشست، مجید مرادمند، عضو هیئت علمی گروه زیست‌شناسی دانشگاه اصفهان، گفت: ارائه نظریه تکامل با محوریت انسان، چالش‌برانگیز است. در علوم تجربی دو دیدگاه نسبت به موجودات زنده وجود دارد؛ اولی این است که موجودات زنده همواره وجود داشتند، تغییری در آن‌ها رخ نداده و قالب‌هایی مجزا از یکدیگر هستند. تنها تغییر از بین رفتن برخی موجودات و به وجود آمدن جانوران جدید است.

این دیدگاه، ثبات گرایی نامیده می‌شود و ریشه در اندیشه‌های فیلسوفان یونان باستان دارد و مذهبی هم نیست. دیدگاه دوم این است که موجودات تغییر می‌کنند و دارای نیای مشترک‌اند و جهان ما آغازی داشته است. این دیدگاه از خلال روند تکامل زیستی است.

او با بیان اینکه داروینیسم دیدگاهی است که در کتاب منشاء انواع آغاز می‌شود، افزود: باور به تغییر و تکامل در موجودات در این کتاب وجود دارد. تفاوت داروین با پیشینیانی که به تکامل باور داشتند در این است که او  توضیح و تبیین علمی برای تغییر در موجودات ارائه کرده است. او تغییر را با انتخاب طبیعی، گونه زایی، تغییرات درون جمعیتی و غیره توضیح داد.  

او با اشاره به تطور در مکتب داروین، اضافه کرد: داروینیسم از قرن ۱۹ شروع شد و انتخاب طبیعی و وراثت بعد از احیای علم ژنتیک در قرن بیستم دوباره داروینیسم حیات گرفت. همین دیدگاه نیز امروز قدیمی شده و دیدگاه‌هایی چون ژن محوری کنار رفته و دیدگاه‌های جدید در پی کشفیات جدید ژنتیکی از سال ۲۰۱۰ به وجود آمدند و وارد دوران جدید تکامل تلفیقی شده‌ایم.

این مدرس دانشگاه که معتقد است انسان‌ هم مثل مابقی موجودات زنده که واحد سلولی دارد، در درخت نمادین حیات قرار می‌گیرد، خاطرنشان کرد: انسان، گوناگونی‌های جمعیتی و نژادهای مختلفی دارد. دو دیدگاه به تکامل وجود دارد، تکامل خُرد، معادل شجرنامه است و تغییر در نسل و نسب را تکامل خیرد می‌گویند. هر تغییری در میان یک نسل به وجود می‌آید ولی گونه جدیدی تولید نمی‌شود، تکامل خرد است که قابل مشاهده نیز است. حوزهٔ پر چالش، تکامل کلان است و موجودات جدید در آن ظاهر می‌شوند و انسان نیز چون سایر موجودات در درخت نمادین حیات از این تغییرات مستثنی نبوده است.

مرادمند با بیان اینکه اطلاعات ما از انسان‌ها از طریق انسان‌های امروزی، DNA، موکول‌ها، کروموزوم‌ها و اندامک‌ها جمع آوری شده است، افزود: بر این اساس، انسان‌های امروزی برگرفته از جمعیت مادری و حتی تک مادر در شرق آفریقا هستند که آن را حوا نامیده‌اند.

او با اشاره به اینکه دیدگاه تکاملی معتقد است که انسان و موجودات چند سلولی از یک موجود تک سلولی به وجود آمده‌اند و حاصل گردهمایی سلول‌ها هستند، ادامه داد: این دیدگاه اساساً برای درمان بیماری‌های لاعلاج مثل سرطان شکل گرفته‌ است و توضیحاتی طبق این مکتب برای درمان سرطان وجود دارد.  

این محقق و پژوهشگر علم زیست شناسی، افزود: بخش دیگری از اطلاعات راجع به تکامل انسان‌ها از سنگواره‌ها و استخوان‌های باقی‌مانده از گونه‌های انسانی پیشین، گردآوری شده است. با تکنیک‌های پیشرفته، چهره‌های گونه‌های انسانی پیشین، بازسازی می‌شود و حتی می‌توان DNA انسان‌های گذشته‌ را از انسان‌های امروزی تفکیک و مقایسه کرد.

مرادمند با تأکید بر اینکه از هفت میلیون سال پیش تاکنون آثار سنگواره از موجودات شبیه به انسان‌ کشف شده است، یادآوری کرد: این موجودات نام‌های گوناگونی دارند. گونه اخیر آن‌ها، انسان ساپینس هست و گونه دیگر، نئاندرتال‌ها هستند. امروزه تنها ساپینس‌ها باقی مانده‌اند. هابیلیس‌ها هستند که آتش را به اختیار گرفتند. غارهای شانیدر در کردستان عراق و رشته کوه زاگرس یکی از سایت‌های غنی از گونه‌های نئاندرتال است. در رشته‌کوه زاگرس، گونه‌های انسان‌های نئاندرتال زیادی کشف شده است.

او با اشاره به اینکه مطالعه روی جرم دندان‌های فسیل‌ها نشان می‌دهد که نئاندرتال‌ها از گیاهان پخته هم استفاده می‌کردند درحالی‌که پیش از این تصور می‌شد که این گونه انسانی، صرفاً شکارچی و گوشت‌خوار بوده است، بیان کرد: همچنین تغییر در حجم مغز در آثار سنگواره دیده می‌شود که روند صعودی به سمت انسان امروزی دارد. علاوه بر این، ابزارهای کشف شده در آن دوران هم تأیید می‌کند که استفاده از مغز افزایش یافته است.  

او که معتقد است ۲۰۰ هزار سال پیش در شرق آفریقا انسان‌های ساپینس‌ خالص زندگی می‌کردند، تشریح کرد: آنان وارد خاورمیانه شده و جایگزین نئاندرتال‌ها شدند. یک تا ۴ درصد از ژن‌های نئاندرتال در انسان‌های خاورمیانه وجود دارد. شواهد نشان می‌دهد که این گونه انسانی از ۵۰۰ هزار سال پیش تا ۳۰ هزار سال پیش وجود داشتند و در نهایت منقرض شدند.

این عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان، خاطرنشان کرد: نوبل سال ۲۰۲۲ به یک انسان‌شناس زیستی تعلق گرفت که روش‌هایی را توسعه دادند که به واسطه آن توانستند، DNA انسان‌های باستانی را کشف کنند و انسان‌های نئاندرتال را با انسان مقایسه کردند و متوجه شدند استعداد برخی بیماری‌ها مثل دیابت نوع دو از نئاندرتال‌ها به انسان‌های امروزی منتقل شده است.

مرادمند در پایان با اشاره به مطالعه‌ای که بر روی DNA انسان‌های باستانی و انسان‌های امروزی انجام شده و مقالهٔ آن در ۲۰۲۲ چاپ شده، اظهار کرد: این مطالعه نشان می‌دهد که فلات ایران جایی برای تکامل انسان بوده است. انسان‌های ساپینس‌ که از آفریقا خارج شدند ۱۰۰ هزار سال پیش در فلات ایران سکنا گزیدند و ۱۵ هزارسال اینجا زندگی کردند و سپس به سایر نقاط مهاجرت کردند. مردمان سرزمین ایران به لحاظ ژنتیکی به مردمان آناتولی و غرب آسیا شبیه هستند.  

تقابل خلقت و تکامل صحیح نیست

عبدالرسول مشکات، عضو هیئت علمی گروه معارف دانشگاه اصفهان، در خصوص رابطه نهاد دین و نظریه تکامل در غرب، افزود: با ظهور داروین، ضربه‌ای سهمگین به کلیسا و تعالیم آن وارد شد ولی به مرور زمان  این پرسش انکاری مطرح شد که اصلاً نظریه تکامل چه ضرری به دین زده است؟ بسیاری از اندیشمندان دینی، به خداباوران تکاملی معروفند و آن را باور دارند و بین دین و نظریه مذکور هیچ منافاتی نمی‌بیننند.

او با اشاره به نظریات اندیشمندان ایرانی مسلمان، اظهار کرد: در ایران، یکی از دینداران موافق نظریه تکامل دکتر صحابی است. برخی دیگر از آنان همچون آیت‌الله مشکینی معتقدند که قرآن نظر صریحی در مورد تکامل ارائه نداده است. آیت‌الله طباطبائی نیز  با نظریه تکامل مخالفت کردند و معتقدند که ظاهر قرآن به تکامل نمی‌خورد.

این پژوهشگر و محقق ادامه داد: آقای صحابی معتقد است که قرآن نگفته که انسان را مستقیم از خاک افریده شده و شاید طی پروسه طولانی انسان از آب و خاک خلق شده است. ممکن است از یک تک سلولی به یک چند سلولی و سپس به یک پر سلولی آبزی تبدیل شده و انشقاق یافته و در نهایت انسان تشکیل شده باشد. آقای صحابی نظرات خود را در کتاب «تکامل در قرآن» توضیح داده‌اند.

مشکات با اشاره به نظر آیت‌الله طباطبایی در مورد تکامل، ادامه داد: ایشان معتقد بودند که زیست‌شناسان وفاق و اجماع بر سر تکامل انسان ندارند و جایی که دلیل متقن عقلی، روایی و قرآنی نداشته باشیم، ظاهر قرآن حجت است.

او تقابل تکامل و خلقت را غلط دانست و بیان کرد: این تصور که اگر تکامل را بپذیریم، خلقت خدا را رد کرده‌ایم، سوء تفاهمی بیش نیست. تقابل خلقت و تکامل، تقابلی رهزن است. تئوری تکامل سازوکار خلقت را تشریح می‌کند و سر و کاری با خالق ندارد. اینکه موجودات را خدا خلق کرده یا به طور تصادفی خلق شده است، محل دعوا در نظریهٔ تکامل نیست.  

این عضو هیئت علمی گروه معارف دانشگاه اصفهان اضافه کرد: روش اثبات نظریهٔ تکامل، تجربی و زیست‌شناختی است درحالی‌ که روش اثبات خالق، متافیزیکی است. اگر به روش متافیزیکی اثبات شود که آفرینش، طراحی داشته است، این پرسش مطرح می‌شود که خداوند چگونه موجودات را خلق کرده است؟ اینجاست که پیروان نظریه تکامل، یک روش خلقت را مطرح می‌کنند.  

مشکات در پایان گفت: این مسئله در مورد بیگ بنگ هم صدق می‌کند و آیات قرآن قابلیت تأیید آن را دارند. خداوند در قرآن فرموده است که آیا نمی‌بینند که آسمان و زمین فشرده بودند و ما آن را گشودیم؟ این مسئله به این دیدگاه علمی اشاره دارد که تمامی کهکشان، چگالی بی‌نهایتی است که در یک ذره فشرده بودند. در آیه ۱۰۴ سوره انبیا نیز گفته شده که ما طومار آسمان و زمین را جمع می‌کنیم و به حالت اولیه برمی‌گردانیم. قرآن خدا را فاعل این تغییرات دانسته و در نظریه طراحی هوشمندانه نیز این مسئله مورد تأیید است.  

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • طراحی هواپیمای جت ۱۰۰ نفره به دستور رئیس جمهور
  • می گوید: جسد موجود در تابوت‌ها سالم بودند اما...+ عکس | ماجرای ویدئوی جنجالی تابوت‌های باستانی خوزستان چیست؟
  • خلیج‌فارس؛ نامی به بلندای تاریخ و شکوه ایران است
  • بهترین منابع جمع‌بندی کنکور (تجربی، انسانی و ریاضی)
  • ۴ ویژگی منحصربه‌فرد در کتاب‌های تاریخ شفاهی
  • اثرگذاری دانشگاه در کاهش آسیب های اجتماعی با تولید مقالات علمی
  • نظریهٔ تکامل سوء تفاهمی بیش نیست
  • آغاز مزایده فروش بیش از یک هزار و سیصد دستگاه وسیله نقلیه توقیفی در استان هرمزگان
  • آغاز مزایده فروش ۱۳۰۰ دستگاه وسیله نقلیه توقیفی در هرمزگان
  • گردهمایی بزرگ تاریخ علم